محل تبلیغات شما
.

.

.



عطف كتاب 
پرسه مرگ
مروري بر مجموعه داستان سينما لاله زار»


مجموعه داستان سينما لاله زار» با هفت داستان کوتاه، آن طور که از نامش برمي آيد، فضايي نوستالژيک دارد. -دير نکرده؟ علي سوال را از خودش مي کند. مُچ دست اش را مي چرخاند و به ساعت اش نگاه مي کند. هشت ودوازده دقيقه. طبقِ معمول دفعات قبل، پدرش نيامده و دقايقي است تنها در ابتداي خيابان لاله زار ايستاده. خبري نيست. تصميم مي گيرد کمي داخل خيابان قدم بزند. مي رود. پايين، پايين، و باز پايين تر.» داستانِ سينما لاله زار» که عنوان کتاب را نيز بر خود دارد، جز نام هايي چون لاله زار» نشانه هاي ديگري نيز دارد براي بازگشت به گذشته و گفتن از خاطرات. چيزهايي چون عکس قديمي» که راوي با خود آورده تا لابد شاهدي بگيرد براي ماجرايي يا شايد هم تنها نشانه اي باشد براي پيش کشيدن خاطره اي از گذشته. هرچه در داستان جلوتر مي رويم فضا هم تغيير مي کند. ابتدا خاطرات گذشته است و ماجراهايي مثل برخورد پدر با راوي و خالي بندي هاي پدر و داستان سرايي هايش، اما بعدتر داستان نويس با فضاسازي نشان مي دهد که اتفاقي در شرف وقوع است. چيزي شايد مثل نيستي، مثل مرگ. لاله زار، نيستي، پدر و مرگ در اين داستان درهم مي تند و روايتي ديگر از خياباني مي سازد که روزگاري جايي بوده است با آدمياني چون راوي و پدرش و سينمايي که در آن پدرخوانده و فيلم هاي ديگر نمايش مي دادند. در داستان چند باري فضا مي شکند، عقب و جلو مي رود و سرآخر داستان در همان حوالي لاله زار تمام مي شود. جايي که انگار راوي پدر، گذشته و خاطراتش را از دست داده است. شماره پدرم را مي گيرم. جواب نمي دهد. اولين تاکسي را دربست کرايه مي کنم و به سرعت خودم را به لاله زار مي رسانم. به دنبال پيداکردن سينما. از هر کسي مي پرسم اسم اش را نشنيده يا خبري از گذشته اين خيابان ندارد و مي گويد سال هاي کمي است مغازه دارد و بي اطلاع است. نُه ودوازده دقيقه. خبري از پدرم نيست. حالابه آخر لاله زار رسيده ام. اين صحنه را قبلاديده ام و برايم آشنا مي زند.» بعد صحنه تغيير مي کند. راوي چيزي را به ياد مي آورد، در ميان جمع ايستاده و به مثلي قديمي فکر مي کند: پدربزرگ ام مي گفت که مُرده در همان حوالي و اطرافِ محلِ مرگ اش زياد پَرسه مي زند و حضور دارد.» مجموعه داستان سينما لاله زار» نوشته نويد حميدي، جز داستانِ سينما لاله زار»، شش داستان کوتاه ديگر نيز دارد: شب يلدا»، جاده»، جشن تولد»، بچه هاي عباس آقا»، آينه هاي خوردشده» و ساحل ارغواني». گذشته، انتظار و نوعي هراس از مشترکات داستان هاي اين مجموعه اند. شايد به همين خاطر است که بيشتر داستان ها با يک تک گويي و با پرسش راوي از خود آغاز مي شود و در فضايي مبهم پيش مي رود، چنان که مخاطب تا آخر داستان منتظر اتفاقي ناگهاني مي ماند. داستان شب يلدا» نمونه بارز اين فضاست. اولين بار کجا ديدم اش؟ به عقب برمي گردم. نه خيلي دور. تنها به چند سال قبل. کم و زيادش در اصل قضيه فرقي ايجاد نمي کند. صحبت کردن از آن روزها چندان سخت و دشوار نيست. همه آن روزها را به ياد دارند.» از ديگر خصيصه هاي اين هفت داستان مکان وقوع آنهاست. بيشتر داستان ها در شهر مي گذرند: در خيابان، لاله زار، در صف هاي طولاني زمان جنگ، در بهشت زهرا و در مکان هاي جمعي.
    
     


 رومه شرق ، شماره 2729 به تاريخ 24/8/95، صفحه 11 (ادبيات) 

.

.

.

حوض خانه مادربزرگ چاپ شده در ماهنامه داستان همشهری

نگاهی به روند ساخت فورد‌ماستانگ (GT) در کارخانه دیترویت‌آمریکا

داستانک "تولدی دیگر" نوشته نوید حمیدی

مي ,داستان ,لاله ,راوي ,کند ,سينما ,مي کند ,سينما لاله ,لاله زار ,را به ,لاله زار» ,مجموعه داستان سينما

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سیستم صوت